علی اکبر قاضی زاده، روزنامه‌نگار و مدرس، درباره پیش شرط‌های روزنامه‌نگاری امروز در روزنامه اعتماد نوشت:

روزنامه

نمی توان انتظار داشت دبیر و سردبیری که خود با آموزه‌های این رشته بیگانه است، رواج دهنده همان آموزه‌ها باشد. چنین دبیر و سردبیری اگر با آموزه‌های آزموده شده روزنامه نگاری کنار نیاید، دست کم آنها را مفید نمی‌داند. موضوع غم انگیزتر اینکه در این سال‌ها گروه کم تعدادی از دانش آموختگان و دوره دیدگان روزنامه نگاری در تحریریه‌ها ماندگار شده‌اند.

بیش از 40 سال پیش، وقتی ما بچه‌های دانشکده روزنامه‌نگاری وارد تحریریه‌های روزنامه شدیم، همکاران قدیمی‌تر که یا دانشگاه دیده نبودند یا در این رشته درس نخوانده بودند، حضور ما را اضافی، تجملی و غیرلازم می‌دانستند. نمی‌دانم هنوز که حق با آنان بود یا نه.

در ظاهر به نظر می‌رسد امروز آن نظر درست بوده است: در ظاهر. امروز در چندصد روزنامه و مجله و سایت و بولتن و خبرنامه و... چندهزار نفر مشغول کاری هستند که به روزنامه نگاری معروف است. انصاف اینکه نزدیک به 80 درصد از این نیروی در حال کار در این رشته تحصیل نکرده‌اند، بیشتر آنان حتی یک دوره کوتاه یا بلند روزنامه نگاری ندیده‌اند و - با افسوس- از راهنمایی سردبیر، دبیر یا همکار آشنا با اصول روزنامه نگاری هم محروم بوده‌اند. درست است. بچه‌هایی با استعداد خیره کننده درخشیده ‌ند و امروز کارهای درخشانی در مطبوعات ما می‌کنند و همین مطبوعات به مدد ابتکار و کارآیی آنان روی دکه می‌آید. قبول. حد و حدود توان روزنامه نگاری ما همین باید باشد؟ این توانایی، امروز می‌تواند حدود 40 میلیون خواننده بالقوه ایرانی را به این کوشش حرفه‌ای جذب کند؟ مراکز آموزشی ما به اهل این حرفه برای جذب آن مخاطبان کمکی می‌دهد. با تاسف به نظر من هر سه پرسش پاسخ منفی دارد.

نمی‌توان انتظار داشت دبیر و سردبیری که خود با آموزه‌های این رشته بیگانه است، رواج دهنده همان آموزه‌ها باشد. چنین دبیر و سردبیری اگر با آموزه‌های آزموده شده روزنامه نگاری کنار نیاید، دست کم آنها را مفید نمی‌داند. موضوع غم انگیزتر اینکه در این سال‌ها گروه کم تعدادی از دانش آموختگان و دوره دیدگان روزنامه‌نگاری در تحریریه‌ها ماندگار شده‌اند. این جا خالی کردن بی دلیل هم نیست. دستمزد ناچیز، ناامنی شغلی، فشار روحی و انتظارهای فراوان از اهل این حرفه، خیلی زود جوانان را بر سر عقل می‌آورد که کار دیگری پیش گیرند. فوج فوج مشتاقان این حرفه، دانش آموختگان این رشته یا رشته‌های دیگر وارد تحریریه می‌شوند و پس از آشنایی کم و بیش با این حرفه، کار را ترک می‌کنند.

در مورد اجرا نشدن مهارت‌ها و اصولی که استادان در کلاس‌های درس این رشته تدریس می‌کنند، دلایل فراوان دیگری هم می‌توان تراشید. به نظر من اما یک مشکل عمده‌تر است: محیط‌های مطبوعاتی ما، ارتباط روشمند و سازمان یافته‌ای با دانشکده‌ها و آموزشگاه‌های روزنامه نگاری داخلی ندارند. شش دانشکده ارتباطات و تعدادی از آموزشگاه‌های این رشته، چنان سرگرم مباحث نظری گاه اثبات نشده و اغلب کهنه هستند که گویی در کهکشانی دیگر، دلمشغول دغدغه های سپهری دیگر هستند. از یک سو این استادان در کلاس‌ها بیشتر خود را سرگرم برشمردن ناسازی‌ها و کمبودهای روزنامه نگاری داخلی می‌کنند و از آن طرف در تحریریه‌ها از آموزه‌های غیرعملی و بیگانه با نیازهای روزنامه نگاران گله دارند. نه استادان بزرگوار خود را نیازمند داشتن تجربه مستقیم از تحریریه‌ها می‌دانند و نه اهل حرفه روزنامه نگاری می‌پذیرند که بدون کاربرد آموزه‌های پایه در این حرفه، به جایی نخواهند رسید.

تصور می‌کنم نخست باید بپذیریم که روزنامه نگاری مثل هر حرفه دیگر نیاز به آموختن اصول دارد. این اصل را اگر پذیرفتیم، آنگاه می‌توان میان فعالان این رشته رابطه‌ای منطقی برقرار کرد.

کد خبر 255721
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز